درباره و رزومه من

سلام، من علی بنی‌اردلانی هستم. همیشه برایم سؤال بود که «چطور می‌شود از پدیده‌ها، آدم‌ها و رفتارشان و دنیا را فهمید؟» و «چی‌ست آن‌چه می‌خوانندش زندگی؟» شاید همین پرسش‌ها از نوجوانی مسیر من را شکل داد. در دبیرستان، در کنار درس‌های مدرسه، شیفتهٔ فلسفه و عرفان شدم؛ ساعت‌های زیادی را صرف خواندن کتاب‌هایی دربارهٔ فلسفه، عرفان و معنای زندگی می‌کردم. این علاقه بعدها با ادبیات و زبان‌شناسی گره خورد و آرام‌آرام به من یاد داد که نگاه به جهان فقط ریاضی یا فقط کلمات نیست، بلکه ترکیبی از منطق و معناست.

وقتی وارد دانشگاه شدم، ریاضی کاربردی را انتخاب کردم؛ علمی دقیق و ساختارمند. اما همزمان به فلسفه علم، ادبیات و عرفان هم دل بستم. همین دوگانگی شیرین بود که بعدها به من کمک کرد در دنیای مدیریت و کسب‌وکار راه خودم را پیدا کنم: ترکیبی از تحلیل عددی و درک انسانی.

از ریاضیات تا کسب‌وکار

بعد از کارشناسی، مسیرم را به مدیریت بازاریابی در دانشگاه علامه طباطبایی تغییر دادم. آنجا یاد گرفتم چطور ریاضی و منطق را با رفتار مصرف‌کننده و استراتژی بازار پیوند بزنم. پایان دوره با معدل ۱۸.۶ و رتبه اول، نقطه اطمینانم بود که انتخاب درستی کرده‌ام.

ورود من به بازار کار همزمان شد با تلاش برای تبدیل دانش به تجربه. از لاتک و اتکا گرفته تا مشاوره مدیریت ایلیا، هر مرحله برایم مثل یک آزمایشگاه بود؛ جایی برای آزمودن ایده‌ها و یادگیری از واقعیت‌های سازمان‌ها.

نقطه عطف‌ها

سال ۹۶ و ورود به یک شرکت بین‌المللی یعنی هایپراستار برایم یک چرخش جدی بود. این‌بار باید تجارت الکترونیک، محتوا، سئو و دیجیتال مارکتینگ را در مقیاس بزرگ مدیریت می‌کردم. از کمپین‌های ۳۶۰ درجه تا راه‌اندازی تجارت الکترونیک، فهمیدم که چطور می‌شود روایت برند و استراتژی داده‌محور را به هم گره زد. و البته که تجربهٔ هم‌کاری با تیمی از ملیّت‌ها مختلف و کار کردن با آدم‌هایی در کشورها و فرهنگ‌های مختلف، در بزرگ شدن دنیای من اثرگذار بود.

بعد از آن به فین‌تک رفتم؛ در تیم‌شیم، به عنوان مدیر ارشد بازاریابی و قائم‌مقام مدیرعامل. در آنجا تجربه کردم که چگونه می‌شود در مدلی نوآورانه مثل بیمه همتا به همتا، هم محصول ساخت و هم شبکه‌ای از هزاران نفر را جذب و توانمند کرد.

رشد و رهبری

بعد از تیم‌شیم نوبت آریسا شد. جایی که از مدیر بازاریابی و فروش شروع کردم و به عنوان مدیرعامل جدا شدم. فروش را چند ده برابر کردیم، برندهای اختصاصی (Private Lable) ساختیم، به تولید رسیدیم، و سیستم‌های BI (مبتنی بر Looker Studio)، ERP (راهکاران همکاران سیستم) و KPI و OKR را به فرهنگ سازمان آوردیم. تجربه‌ای که نشان داد رشد فقط به اعداد نیست، به آدم‌ها، فرهنگ و ساختن تیم‌های توانمند هم هست.

امروز، در «پروداکتیسم» به استارتاپ‌ها کمک می‌کنم استراتژی محصولشان را بچینند و مسیر رشدشان را طراحی کنند. پروداکتیسم Productism استودیوی تخصصی رشد کسب‌وکار متمرکز بر محصول است. کار من بیشتر شنیدن است، پرسیدن، و کمک کردن به تیم‌ها و آدم‌ها که خودشان پاسخ را کشف کنند.

از مشاوره، تا مربی‌گری و کوچینگ

برای من رهبری یعنی مربی‌گری کوچینگ. یعنی این‌که به جای نسخه‌پیچی یک‌سان برای همه، فضایی بسازم تا آدم‌ها توان‌مند شوند و یاد بگیرند چه‌طور خودشان راه‌شان را پیدا کنند. چه در تیم‌های محصول، چه در جلسات کوچینگ، این رویکرد را ستون اصلی کارم کرده‌ام.

این‌جا و اکنون

امروز اینجا هستم تا به کسب‌وکارها و افراد کمک کنم مسیر رشدشان را شفاف‌تر ببینند و با اعتمادبه‌نفس حرکت کنند.